- خجسته همای (خُ جَتَ / تِ هَُ)
همای خجسته. همای مبارک. همای با میمنت. کنایه از خوش یمن. خوش قدم:
ز ایران بیامد خجسته همای
خود و نامداران پاکیزه رای.
فردوسی
ز ایران بیامد خجسته همای
خود و نامداران پاکیزه رای.
فردوسی
معنی خجسته همای - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خُ جَ تَ / تِ سَ)
لغت نامه دهخدا
سرای خجسته. منزل خجسته. خانه خوش یمن. خانه خوش قدم:
مطربی دور ازین خجسته سرای
کس دو بارش ندیده در یک جای.
سعدی (گلستان)
مطربی دور ازین خجسته سرای
کس دو بارش ندیده در یک جای.
سعدی (گلستان)
